نوع مطلب: مستندات آرشیوی
گردآورنده: محسن شاه حسینی/ژاله فاضلی(منبع اصلی)-زمستان ۹۱
چکیده
جهانی شدن با هر تعریف، میدان فراخی از نقد و نظر و گفتگو را فراهم آورده است برای دینی چون اسلام که از جامعیت، غایت اندیشی و عناصر جهان گرایی برخوردار است جهانی شدن نه تهدید بلکه یک فرصت تلقی میگردد، فرصتی برای سوار شدن بر امواج الکترونیکی رسانهای و تسخیر اذهان بشری، بشرط آنکه آن را درست بشناسیم و درست بشناسانیم.
مقدمه
جهانی شدن فرایندی پیچیده و اجتناب ناپذیر است که در عرصه اقتصاد، سیاست و فرهنگ تغییرات عمدهای ایجاد کرده است که به زعم بسیاری از اندیشمندان، حوزه فرهنگی جدیترین و مهمترین عرصه جهانی شدن است. جهانی شدن و جهانی شدن اسلامی و برخورد تمدنها بخصوص غرب و جهان اسلام از جمله مسائل مهمی هستند که جهان امروز با آن درگیر است. بشر همواره به دنبال یک زندگی توام با آرامش بوده و به هر طریقی تلاش کرده تا به این آرامش دست یابد. اما تا به امروز نتوانسته نیازهای خود را در این حیطه تامین نماید
تاریخچه و مراحل جهانی شدن
این که جهانی شدن دقیقا از چه تاریخی شروع شده است به دیدگاه افراد بستگی دارد به عنوان مثال محمد حسین رفیعی شروع روند را به ۳۰۰۰ سال پیش و دوره اسکندر مقدونی و فراعنه مصر مربوط میداند که امپراتوریها قصد گسترش و جهان گشایی داشتند. برخی شروع جهانی شدن را پیدایش ادیانی میدانند که داعیه جهانی شدن داشتند. امیرعماد میرمیرانی(جادی) به ضیافت غیر رسمی دکتر کلاوس شواب (Klaus Schwab) در دهکده داووس سوییس به سال ۱۹۷۰ به عنوان سرآغاز دوران مدرن جهانی شدن اشاره میکند.
مساله جهانی شدن در نظرات جامعه شناسان کلاسیکی چون سن سیمون، دورکیم و وبر و مارکس نیز دیده میشود. سن سیمون، صنعتی شدن را عامل پیشبرد رفتارهای مشابه درون فرهنگهای متفاوت میدانست. تسریع چنین امری به نوعی انترناسیونالیسم میرسید که فلسفهای جهانی و مبتنی بر انسانیت دارد. نظرات سن سیمون از طریق کنت به دورکیم رسید.
به نظر دورکیم جوامع از لحاظ ساختاری با یکدیگر تفاوت دارند ولی با صنعتی شدن نهادهایی همچون دولت تضعیف میشوند چرا که دولتها تنگ نظر و متعصب هستند. در نهایت صنعتی شدن تعهدات جمعی را از بین میبرد و موجب کاهش اهمیت مرزها میشود. و برهم که بحث عقلانیت را مطرح میکند به وجود آن در تمام فرهنگها اشاره دارد. ولی تنها نظریه پرداز کلاسیک که صریحا به جهانی شدن اشاره میکند مارکس است. به نظر مارکس با به قدرت رسیدن پرولتاریا استثمار فرد از بین میرود و در نتیجه استثمار ملل هم محو میشود.
مارتین آلبرو جهانی شدن را با ملی شدن (Nationalization) مقایسه میکند. به نظر او جهانی شدن فرآیندی است که طی آن اقتصاد، فرهنگ و سیاست و عاملان آن جهانی میشوند. در این فرآیند یک افق جهانی در ورای مرزهای فروریخته تشکیل میشود، مصادیق طبیعت به فرآوردههای فرهنگی قابل تبدیل میشوند، به یمن شبکههای جهانی و دسترسی آسان و ارزان به فرآوردههای قدرت تحولات عظیمی در ساختار قدرت به وجود میآیند و خرده گفتمانهای جدیدی نشو و نما مییابند.
این روندها موجب تولید شرایط جدیدی میشوند: از بین رفتن مرزها، سرزمین زدایی (Detritorization) و مکان زدایی (Delocation)، جهانی شدن اقتصاد و اقتصادی شدن جهان و سرمایهای شدن اقتصاد، جهانی شدن کنش اجتماعی. رابرتسون نیز مدلی برای جهانی شدن ارائه میکند و این روند را به ۵ بخش تقسیم میکند. :
مرحله اول: نطفه ای. مربوط به قرن ۱۵ تا ۱۸ در اروپا. در این دوره رویدادهای مهمی اتفاق افتاده است که عبارتند از آغاز رشد اجتماعات ملی، نزول نظام فراملی، قرون وسطی، گستردگی حیطه نفوذ کلیسا، نظریه خورشید محوری جهان، پیدایش جغرافیای جدید، گسترش تقویم گریگوری، جهانی شدن کاملا حالت نطفهای دارد و هیچ اثری از جهانی شدن دیده نمیشود.
مرحله دوم: آغاز جهانی شدن. در نیمه اول قرن ۱۸ تا ۱۸۷۰ (اساسا در منطقه اروپا). رویدادهای مهم عبارتند از: گرایش شدید به ایده دولت واحد همگن. تبلور انگاره روابط رسمی و فرد به عنوان شهروند. گسترش میثاقهای بینالمللی.
مرحله سوم: خیزش. در دوره زمانی ۱۸۷۰ تا ۱۹۲۰٫ رویدادهای مهم عبارتند از: ترازبندی اولیه موضوع تجدد، رسمیت مفهوم بشریت در سطح بینالمللی، جهانی شدن محدودیتهای مربوط به مهاجرت، پیدایش رمانهای بینالمللی، رشد جنبشهای وحدت جهانی و مسابقات جهانی مانند المپیک و جایزههایی همچون نوبل، نخستین جنگ جهانی. همانطور که دیده میشود در این دوره نقطه عطفی در مورد جهانی شدن است و اکثر رویدادها جنبه بینالمللی دارد.
مرحله چهارم: مبارزه برای هژمونی. در دوره زمانی ۱۹۲۰ تا ۱۹۶۰٫ رویدادهای مهم عبارتند از: منازعه و جنگ برای تسلط جهانی، تأسیس جامعه ملل و سازمان ملل، تثبیت استقرار ملی و جنگ سرد.
مرحله پنجم: بلاتکلیفی. شروع از اواخر دهه ۱۹۶۰٫ رویدادهای مهم عبارتند از: بالا گرفتن آگاهی نسبت به جهان، قدم گذاشتن اولین انسان روی کره ماه، تحکیم ارزشهای پسامادیگری، پایان جنگ سرد، افزایش نهضتهای جهانی، پیچیدهتر شدن مفهوم فرد به واسطه طرح مفاهیم جنسی، قومی و نژادی، حقوق مدنی و جهانی. رشد اسلام گرایی به مثابه جنبش ضد جهانی شدن و نشست ریودوژانیرو.
فوکویاما معتقد است که بشر به نوع حکومت مطلوب دست یافته است و کلیه دولتها در پی رسیدن به لیبرال دموکراسی یا همان نوع حکومت ایالات متحده هستند. به نوعی میتوان گفت پس از پایان جنگ سرد و محو کمونیسم در شوروی هژمونی لیبرال دموکراسی تفکر غالب در سیاست جهان است و فوکویاما مبلغ آن.
به هر روی، هر یک از صاحبنظران یکی یا چند مورد از فرآیندهای جهانی شدن را به عنوان تعریف جهانی شدن به کار میبرد. همین مساله ابهام در تعریف را بیشتر میکند. از جهانی شدن با عناوین قرن دهکده الکترونیک جهانی، پیدایش قبیله جهانی، انقلاب اطلاعاتی، فشردگی مکان و زمان، گسترش جهان آگاهی، پایان جغرافیا و عصر سیبرنتیک یاد میشود. هر کدام از این اصطلاحات به وسیله یکی از صاحبنظران ارائه شده است. ولی مساله در اینجاست که هر یک از این پدیدهها و فرآیندها مانند هر پدیده اجتماعی از این دست رابطهای دیالکتیک با جهانی شدن دارد.
بدین صورت که مشخص نیست جهانی شدن به معنای پایان جغرافیا و از میان رفتن مرزهای جغرافیایی است یا برعکس. در این میان آنچه مشخص است تغییر سطح کلان تحلیل علوم اجتماعی از فرد، ساختار و ملل به جهان است. بدین معنا که در تحلیل پدیدهها و رویدادها باید جهان را به صورت یک کل در نظر گرفت و طرح مساله را در این کل انجام داد. (طبیبی، ح. (۱۳۷۴) مبانی جامعه شناسی و مردم شناسی ایلات و عشایر. چاپ دوم. مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران. )
جهانی شدن فرهنگ
جهان در دل ملل فرهنگهای متفاوتی را پرورش داده است و هر ملتی فرهنگ، آداب و رسوم و باورها و ارزشهای خاص خود را دارد. هیچ ملتی بدون فرهنگ نبوده است و این فرهنگ بر روی جهان بینی و رویکرد مردم به دنیا موثر بوده است. در دنیای حاضر با توجه به گسترش روز افزون امکانات ارتباط میان فرهنگی، بحث گفتگوی فرهنگها و برخورد آنها مطرح است.
طبیعی است که در مقیاس جهانی این تقابل به ایجاد یا انتخاب یک فرهنگ میانجامد. در نتیجه میتوان از جهانی شدن فرهنگ صحبت کرد. اما آنچه که در مساله جهانی شدن فرهنگی / اجتماعی مطرح است به هم پیوستگی جنبشها و نهضتهای مردمی است در اینجا مردم مختلف دنیا دست به دست هم داده، برای رسیدن به هدفی مشترک و حل مشکلی مشترک، جنبشی یکسان را به پیش میبرند و به نوعی میتوان با توجه به ضعیف شدن دولتها ملی، آن را نقطه مقابل جهانی شدن اقتصادی دانست. . (طبیبی. ۱۳۷۴٫ص: ۳۱٫به نقل از: آلن بیرو).
جهانی کردن فرهنگ:
فرایند واحدی در جهان در حال شکل گیری است به نام «جهانی شدن فرهنگ»، که در واقع بر اثر آن یک فرهنگ جهانی به وجود میآید. جامعه شناسان توسعه معتقدند که توسعه اقتصاد جهانی سرمایه داری و صنعتی شدن و نظام دیوانسالاری بینالمللی باعث به وجود آمدن این فرهنگ جهانی شده است. این فرهنگ ارزشهای سرمایه داری را ترویج میکند و بدون شک یک دسته از ارزشهای ملّی و بومی را زیر ضربات خود خُرد میکند. از این رو عاملی بازدارنده در توسعه درونزای جهان سوم است. (لهسائئ زاده، ع. ۱۳۸۱٫ به نقل از مک گرو، ۱۹۹۶٫صص: ۱۱۶-۶۱).
مهمترین و بحث برانگیزترین بعد جهانی شدن، بعد فرهنگی و اجتماعی آن میباشد. اما بحث اساسی و سوال برانگیز آن این است که با وجود جهانی شدن فرهنگ، آیا ما به سوی تک بعدی شدن فرهنگها خواهیم رفت یا تعدد فرهنگها؟ . تکلیف خرده فرهنگها و فرهنگهای قومی و محلی در این موقعیت چه خواهد شد؟ آیا جهانی شدن به منزله جهانی شدن فرهنگ کشورهای صاحب قدرت و رسانه نیست؟
از ویژگیهای جهانی شدن فرهنگ:
۱)آشنایی با فرهنگهای مختلف: در عرصه جهانی هر فرهنگی سعی دارد که خود را به دیگران بشناساند. و دیگران هم با فرهنگهایی غیر از فرهنگ خود آشنا خواهند شد؛
۲)نقد فرهنگها: مکتبها و فرهنگها به دید و حوزه نقد کشیده میشوند و از گذشته بیشتر در این معرض قرار خواهند گرفت. ادیان، مکاتب، فرهنگها و سنتها هر کدام سعی شان براین است که هر چه بیشتر خود را منطقی، عقلانی و اگر نیاز به اصلاحات دارند خود را در معرض اصلاح قرار دهند. و فرهنگها به سطح جهانی ارتقا پیدا کنند.
در واقع آن فرهنگ و آیینی خواهد توانست در دید جامعه جهانی خود را مقبول بیابد که بر اساس خواستهها و نیازهای واقعی و اساسی بشر پی ریزی شده باشد. فرهنگی که برای این عصر بتواند بشر را از گرداب و سرگردانی و حیرانی به آرامش و سعادت برساند؛
۳)تقریب گفتمانها و عقاید: در ازای تعاطی اندیشهها و افزایش مراودات فرهنگی و تضارب آرا و عقاید، از میزان تعصبهای فکری و خصومتهای عقیدتی کاسته خواهد شد و نخبگان جوامع و مذاهب مختلف از انعطاف و تحمل بیشتری در استماع و پذیرش اندیشههای مخالف برخوردار میشوند. (همان منبع)
حکومت واحد جهانی از دیدگاه اسلام
با دقت در دعوت و آموزههای اسلام، معلوم میگردد که هدفاش متحد کردن ملتها و برداشتن دیوار امتیازات و اعتبارات لغو و بیاثر و برقرار کردن کلمهٔ واحد و همکاری و ارتباطی است که ریشه و پایه آن، کلمهٔ توحید و ایمان و عقیده به آن است. اسلام میخواهد تمام اختلافات و جداییها را که به نامهای گوناگون پدید آمده، با عقیدهٔ توحید از میان بردارد.
اختلافات نژادی، طبقاتی، ملی، وطنی، جغرافیایی، مسلکی، حزبی، زبانی، همه باید از میان برود و سبب امتیاز و افتخار نباشد، حتی باید اختلافات دینی هم، کنار گذاشته شود و همه باید تسلیم فرمان خدا باشند: «قل تعالوا الی کلمه سواء بیننا وبنیکم. . .» (جهانی شدن و تحولات استراتژیک به نقل از علی عبدالحمید عادل، جهانی شدن و آثار آن بر کشورهایی جهان سوم، ترجمهٔ مهندس سید اصغر قریش)
اسلام، برای بشر، رسیدن به چنین روزی را پیشبینی کرده و در حدودی که وظیفهٔ تشریع است، مقدمات آن را نیز فراهم ساخته و عملی شدن آن را موکول به آماده شدن زمینهٔ کامل آن کرده است. همان طور که در مطلب پیشین (جهانی شدن) اشاره شد، جریان اوضاع جهانی و پیشرفتهایی که نصیب بشر در امور مادی و صناعی شده است و روابط نزدیکی که به واسطهٔ وسائل ارتباط کنونی با هم پیدا کردهاند، همه را به یک اتحاد واقعی و همکاری صمیمانهٔ روحانی و برادری حقیقی بیشتر محتاج کرده است.
هر چه جلوتر برویم، این احتیاج را بیشتر احساس میکنیم؛ یعنی، آن دهکدهٔ جهانی که دانشمندان غربی در قرن بیستم احتمال آن را دادهاند، اسلام، در هزار و چهارصد سال قبل، با تاکید فراوان و قطعیت و حیمیت، آن را خبر داده و حتی کیفیت وقوع آن و نحوهٔ حکومت در آن دهکدهٔ جهانی و رهبری آن نظام را به طور وضوح و آشکارا، معین کرده است و خبر داده که دین حاکم در آن حکومت جهانی، اسلام، و پیروزی از آن مستضعفان و صالحان و غلبهٔ ایمان بر کفر است و حاکم آن حکومت، شخصی از تبار ابراهیم و بنیره محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) و فرزند زهرا و علی (سلام الله علیهم) است و نام او، «محمد» و کنیهٔ او «ابوالقاسم» و لقب او، «قائم» است.
اینک به برخی از آیات و روایات این موضوع و این که «روزی خواهد آمد که دین غالب در روی کرهٔ زمین، دین اسلام است» و «پیروزی از آن مستضعفان است» و «صالحان وارث زمیناند» و «در همهٔ جای کره زمین، عدل حاک خواهد شد» و «این که همهٔ دینها در عصر ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهد بود»، اشاره میکنیم و تفصیل آن را به کتب مفصل وا میگذاریم.
«ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون» (آل عمران/۶۴.)؛ در زبور داوود نوشتهایم که صالحان از بندگان من، وارث زمین خواهند شد.
در تفسیر مجمع البیان طبرسی، ذیل این آیه، از امام باقر (علیه السلام) نقل شده که آن حضرت فرمود: «وهم اصحاب المهدی فی آخرالزمان؛ آنان، همان یاران حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در آخرالزماناند».
«وعد الله الذین آمنو فیکم وعملو الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ولیبدلنهم من بعد خوفهم امنا. . .» (انبیا: ۱۰۵)
در این آیهٔ شریف، سه وعدهٔ صریح به مؤمنان وارسته و دارای عمل صالح داده شد است:
- استخلاف در زمین؛ یعنی، حکومت، در کل کرهٔ زمین. به عنوان نمایندگی خدا که حکومت حق و عدالت است.
- تمکین دین؛ یعنی، نفوذ معنوی و حکومت قوانین الهی بر تمام پهنهٔ زمین.
- تبدیل خوف به امنیت؛ یعنی، برطرف شدن تمام عوامل ترس و ناامنی و جایگزین شدن امنیت کامل و آرامش در همهٔ روی زمین.
در تفسیر مجمع البیان ذیل این آیه از امام زنی العابدین (علیه السلام) نقل شده کره فرمود: «هم – والله! – شیعتنا اهل البیت یفعل الله ذالک بهم علی یدی رجل منا وهو مهدی هذه الامه؛ این گروه به خدا قسم! – همان پیروان ما هستند که خداوند به وسیلهٔ مردی از خاندان ما، این موضوع را تحقق میبخشد و او، مهدی این امت است.».
«هو الذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین کله ولو کره المشرکون (نور: ۵۵.)»؛ خداوند، رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا دین حق او، بر همهٔ ادیان، غالب آید. هر چند مشرکان به این کار راضی نباشند.
در روایت آمده که علی (علیه السلام) هنگام تلاوت این آیه از یاران خود پرسید: «آیا این پیروزی حاصل شده است؟». گفتند: «آری.». فرمود: کلا! فو الذی نفسی بیده! حتی لایبقی قریه الا وز ینادی بشهاده ان لا اله الا الله بکره وعشیتا؛ نه! سوگند به کسی که جانم به دست او است! این پیروزی، آشکار نمیشود مگر زمانی که هیچ آبادی روی زمین باقی نماند، مگر آن که صبح و شما بانگ لا اله الا الله از آن به گوش رسد ». (صف: ۹)
امام باقر (علیه السلام) فرمود: «ان ذالک یکون عند خرو اقر بمحمد؛ این پیروزی. به هنگام قیام هدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از آل محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) خواهد بود؛ آن چنانکه هیچ کس در جهانی باقی نمیماند مگر آن که اقرار به رسالت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم)، خواهد کرد.».
از این آیات و روایات به روشنی استفاده میشود که:
- سرانجام، صالحاناند که وارث کل زمیناند، نه شرق یا غرب، جنوب یا شمال آن.
- افراد شایسته. جانشین پیشینیان در کل کرهٔ زمیناند و قدرت شان در همه جای عالم ظاهری شود.
- دین اسلام غالب بر همهٔ ادیان، در جای جای کرهٔ زمین حاکم خواهد شد.
- همهٔ اینها در عصر ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) واقع خواهد شد.
نتیجه این که حکومت مهدی (علیه السلام) حکومتی جهانی خواهد بود و این حکومت واحد جهانی، جزء وعدههای الهی است که تخلف ندارد؛ زیرا، ان الله لا یخلف المیعاد (مجمع البیان، ذیل آیه کانهم از سورهٔ صف).
بنابراین، اعتقاد به تشکیل حکومت واحد جهانی، نشئت گرفته از قرآن کریم و روایات اهل بیت (علیهم السلام) است که خداوند وعدهٔ تحقق آن بر اداره و تخلفی نخواهد داشت.
تفاوت جهانی سازی آمریکایی با جهانی سازی مهدویت
جهانی سازی مهدوی از یک سو درصدد تحقق بخشیدن به عدالت هست و ازسوی دیگر باز گردانیدن انسان به آغوش جهان خلقت و قدسی میباشد. در واقع آن چیزی که در دنیای مدرن غربی عملا به انحراف کشیده این است که انسان خودش را از عالم قدسی جدا کرده است. در روزگار حاضر ما میبینیم که انسان همه کاره است و حاضر نیست این حقیقت را بپذیرد که در بستر خلقت و آن برنامهای که پروردگار جهان برای او مطرح کرده حرکت کند و به سعادت برسد.
در جهانی سازی مهدوی تنها دغدغه، سعادت انسان است ولی در جهانی سازی آمریکایی قدرت و منفعت و رفاه شهروندان خودش، مهم است نه دیگران. جهانی سازی مهدوی یک جهانی سازی ناب و اصیل است که تدابیر بشری را با تدابیر الهی مقایسه میشود. جهانی سازی مهدوی یک جامعهٔ فاضله آرمانی است که عملاً از معایب به دور است ولی جهانی سازی آمریکایی با استعمار گره خورده است و با استعمار کردن عدهای برای خودش تمدن میسازد.
کدام فرهنگ، مستحق جهانی شدن است؟
فرهنگی که این چند مشخصه را داشته باشد:
۱)به دنبال حقیقت باشد، نه قدرت و سیطره بر دنیا؛
۲) انسانها به چشم موجودات شریف بنگرد، نه با نگاه ابرازی؛
۳)انسان را موجودی منطقی بداند، نه غریزی؛
۴)حق طلبی و کمال خواهی را در شمار امور ذاتی انسان بداند و به آن احترام بگذارد.
خداوند در قرآن کریم فرموده که پیامبرش، «کافه اللناس» مبعوث شده است؛ یعنی برای همه بشریت. این پیامبر، اهداف و مطالبات جهانی دارد اما این مطالبات جهانی، انسانی است و در جهت مدح انسان و عدالت و فضیلت است، نه پامال کردن حقوق انسان.
در دعایی که از پیامبر اکرم (ص) برای ماه مبارک رمضان نقل شده، آمده است: «اللهم اغن کل فقیر؛ اللهم اشبع کل جائع؛ اللهم اکس کل عریان؛ اللهم اقض دین کل مدین؛ اللهم فرج عن کل مکروب؛ اللهم رد کل غریب؛ اللهم فک کل اسیر…» در این دعا از خدا میخواهد که تمام فقیران جهان به رفاه برسند و تمام گرسنگان جهان سیر شوند و تمام برهنگان جهان لباس بپوشند. پیداست این دین مطالبات جهانی و بشری دارد و با مطالبات جهانی تفکر مقابل حتما اشتقاق تئوریک پیدا میکند و پیدا کرده است. (لهسایی زاده، ع. (۲۵-۲۳ تیر ماه ۱۳۸۳).
خلاصه و نتیجه:
جهانی شدن globali zation یک جریان واقعی – تاریخی است. منطق کانونی این جریان، نوسازی مبتنی بر علم و صنعت و نوآوری است که از قرن هفدهم آغاز گردیده است. جهانی شدن اگر چه از یک منطق اقتصادی شروع شده اما با گذشت زمان کلیت نظام اجتماعی اعم از سیاسی و فرهنگی را درگیر نموده است. آنچه حائز اهمیت است تعریف نوع تعامل با چنین جریان جهانی است به ویژه جوامع دینی که با نظام ارزشی خاص اداره میشوند. به عبارت دیگر یکی از چالشهای ما ایرانیان با جهانی شدن، تعریف «نسبت دین و جهانی شدن» است.
اگر چه جهانی شدن را یک جریان سیستماتیک اقتصادی – سیاسی –فرهنگی است اما بیشترین محل چالش دین با جهانی شدن فرهنگ است. در این رابطه میتوان گفت که جهانی شدن برای دین اسلام نه یک تهدید بلکه یک فرصت بشمار میرود شبکه گسترش رسانههای الکتریکی موجب دسترسی آسان و گسترده به دادهها و اطلاعات در سطح جهان و عریان شدن ایدهها و الگوهای زندگی افراد گردیده است.
در چنین بازار مکاره جهانی، تمدنی که بهترین کالای فرهنگی برای عرضه در این بازار را داشته باشد، شانس غلبه فرهنگی خواهد داشت. داعیه جامعیت دین اسلام در میان مسلمانان و قابلیتهای درون فرهنگی آن میتوان از این فرصت رسانهای با برد بلند، برای برتری و تحقق ایدههای آخر زمانی خود سود جوید و مخصوصاً بحرانهای اخلاقی و معنوی مدرنیته و ناکارآمدی طرحهای دنیا گرایانه آن شرایط مستعدی برای جهانی شدن دین اسلام فراهم آورده است.
اسلام هراسیهای غرب در دهههای اخیر نوید دهنده این حقیقت است. جهانی شدن که یک میدان وسیعی از نقد و نظر را به وجود آورده، موجب آشکار شدن قابلیتهای ملی برای عرضه کالای خویش گردیده است از این رو جهانی شدن بالطبع جهان گرایی را میطلبد. خوشبختانه فرهنگ دینی به ویژه اسلام بیش از فرهنگیهای دیگر دارای رویکردهای جهانگرایی است که میتوان به مواردی از آن اشاره نمود.
الف: فطرت: فطرت در ادبیات دینی – قرآنی یکی از آن روایتهای دینی جهانگرایی است که از فکتهای اخلاقی–روانی تغییر ناپذیر بشری سخن میگوید این اشتراک در لایههای درونی و پنهانی شخصیت که از ثبات برخوردار است (مانند حس پرستش، زیباشناسی) زمینه مناسبی برای تحقق وحدت انسانی–اجتماعی به شمار میرود.
ب ) توحید در الهیات ادیان طرحی است برای توحید در روان انسانها و جامعه بشری است. فلاسفه و عرفا وحدت وجود را از آن استخراج و استنباط نمودهاند. از اینکه در درون کثرتها وحدتی وجود دارد که سررشته تمام آن امور میباشد و همه جزوهها به کل رجوع میکند این اصل میتواند سر منشأ گفتگوهای میان فرهنگی قلمداد شود در هر صورت اصل توحید با هر قرائتی از فلسفه یا عرفان یا کلام، یک زمینه مناسبی برای آشتی فرهنگها و هویتها به وجود میآورد.
ج ) نظریه مهدویت و دکترین آخرالزمان که در مذهب تشیع بسط و انتشار یافته است. پیش نهادها و پیش بینیهای وحدت گرایانه را در قالب روایات متعدد بازگو میکند. (به ویژه عدالت جهان گستر آن)
د ) گزارش تاریخی از کارنامه اسلام و تمدن اسلامی حاکی از آن است که اسلام دین مدارا و سهله و سمهه میباشد حتی در گیرودار جنگهای مذهبی، روح مدارایی و تساهل او بیانگر رویکرد یگانه گرایی انسانی میباشد.
در پایان نباید این نکته تامل برانگیز را از یاد ببریم که وقتی از نسبت دین و جهانی شدن سخن میرود باید گفت کدام منظور و برداشت از جهانی شدن و یا مفهوم و برداشت از دین مدنظر میباشد؟
زیرا هر برداشتی از مفهوم دین با برداشتی از مفهوم جهانی شدن قابل همراهی و سازگاری و یا تضاد نیست تا این دقیقه معرفت شناسی مشخص نشود نمیتوان داوری درستی به عمل آورد. با این تحلیل به نظر میرسد که روشنفکری دینی که در شکاف میان سنت و مدرنیته زیست میکند ظرفیت فراختری برای جهان گرایی دینی و تعامل با جریان جهانی شدن دارد.
منابع و ماخذ
- طبیبی، ح. (۱۳۷۴) مبانی جامعه شناسی و مردم شناسی ایلات و عشایر. چاپ دوم. مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
- لهسایی زاده، ع. (۱۳۸۱). جامعه شناسی توسعه. انتشارات دانشگاه پیام نور. تهران.
- جهانی شدن و تحولات استراتژیک به نقل از علی عبدالحمید عادل، جهانی شدن و آثار آن بر کشورهایی جهان سوم، ترجمهٔ مهندس سید اصغر قریش
- – لهسایی زاده، ع. (۲۵-۲۳ تیر ماه ۱۳۸۳). راههای توسعه فرهنگ محیط زیست. مقاله سخنرانی در: اولین کنفرانس ملی راهکارهای توسعه فرهنگ محیط زیست. فرهنگستان علوم ایران و انجمن ملی مهندسین شیمی ایران. تهران.
- -مجمع البیان
- -سوره آل عمران/۶۴
- – سوره انبیا: ۱۰۵
- – سوره نور: ۵۵
- – سوره صف: ۹