پیشگفتار:
از آنجایی که ممکنه خیلی از مخاطبین این مطلب اصلا با سیدعباس مرادی آشنایی نداشته باشند، بنظرم برای شروع بهتره ابتدا با معرفی این انگل انقلابینمای ولایتمعاش این مطلب را آغاز کنم.
عزیزان و سروران گرامی! سیدعباس مرادی؛ در واقع یکی دیگر از خدمتگذاران جوان سوپر انقلابی و البته یکی دیگر از آقازادهطور[فرزند شهید و رانت سپاه و سهمیهها…]های نور چشمی این مملکت میباشند که با تظاهر، چاپلوسی و سایر خصوصیاتی که همه آقازادههای این مملکت همگی از انقلاب اسلامی به ارث بردهاند و اساسا خوب هم دارن حالش رو میبرند!، توانسته است یهویی پلههای طریقی را یکبهیک پشت سر بگذارد و هماکنون به عنوان مسئول نظارت بر شبکه ملی اطلاعات ایران در مرکز ملی شورای عالی فضای مجازی مشغول خدمت به دشمنان و خیانت به من و شما میباشند. علاوه بر این ایشان یکی دیگر از معماران و بازیگران پشت و روی صحنه اصلی کودتای خزنده یا همان طرح صیانت/حمایت/تنظیم مقررات نیز میباشند.

بریم سر اصل مطلب..
سیدعباس مرادی در مورخ طی یک گفتگو در توییتر، اینجانب را بصورت علنی و عمومی تهدید(سند) به شکایت، تشکیل دادگاه فرمایشی و بریدن حکم حد شلاق کردند. از آنجایی که صیانتگران طرح صیانت، بالاخره همین امروز خود پرده از خیانت بزرگ و خاموش شان برداشتند و خبرش را بطور رسمی و عمومی منتشر ساختند. دیدم الان بهترین فرصتی است که میتوانم به بهانه پاسخگویی به تهدید این خائن تکفیری! برخی از حرفهایی که در دلم محفوظ شدهاند را برای همگان بازگو کنم.
ای خائن تکفیری! بشنو پاسخ تهدیدت را!
{ویدیو}
بنظرم رسید فعلا زوده که بخواهم این ویدیو رو بصورت عمومی منتشرش کنم 😁
لذا فعلا دعوت میکنم از حرفهای توی دلم بازدید نمایید👇
گوشهای از خباثتهای ذاتی سیدعباس مرادی
از عباس مرادی دعوت بعمل میاورم، هر زمان که احساس کردن که آمادگی لازم را برای دفاع از خودش دارد و میتواند بصورت مستند و با دلایل کافی از خودشان دفاع کنند، به اینجانب اطلاع دهند. زیرا بنده همواره آماده شنیدن توضیحات و دفاعیات ایشان در یک لایو زنده هستم، تا اینگونه بتوانم مسوولیت اشتباهاتم را پذیرفته و از ایشان عذرخواهی نمایم.
لعنت خدا بر یزید و آل یزید و...
آری لعنت خدا بر یزید و آلیزید و تمام بازماندگان قوم سفیانی! که از ۱۴۰۰ سال پیش تا همین امروز همواره حرص و طمع قدرت را داشته و دارند بطوری که اکنون به اسم مقدمات ظهور در فکر بازپسگیری آن خلافت نامشروعی هستند که از جد ملعونشان(معاویه دوم) غصب شد.
خب میدانم که این حرف برای خیلی از مخاطبین گنگ و نامهفوم است. برای آنکه شما هم بتوانید متوجه شوید که من داشتم از چه چیزی صحبت میکردم، لازم است که ابتدا نگاهی به نکات زیر بیندازید و آنها را مطالعه کنید و بعدش با دقت کافی نسبت به محتوایات بیان شده در تصاویر زیر تامل کنید. آنزمان خودتان متوجه خواهید شد که سیدعباس مرادی و همفکران و همکارانش دقیقا از کدام گروه و جریان و … تشریف دارند.
آنچه در مورد تفاوت خلافت با امامت نیاز است که بدانید:
رهبری امت اسلامی پس از پیامبر(ص) هم خلافت نامیده میشود و هم امامت؛ چنانکه کسی که عهدهدار این مقام میشود هم خلیفه نام دارد و هم امام. از آن جهت که مردم باید از او پیروی کنند و او پیشوای آنان است، امام نامیده میشود، و از آن جهت که رهبری او به عنوان جانشینی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است، خلیفه نام دارد.
امامت در لغت به معنای پیشوایی و رهبری است و امام، فرد یا چیزی است که به او اقتدا میشود. پس بر اساس مطالب پیشین میتوان گفت که تعریف امامت به رهبری امت اسلامی در امور دینی و دنیوی آنان به عنوان جانشین پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) که مورد قبول همه فرق اسلامی است اطلاق میگردد. اما خلافت، به نظام حکومتی مسلمانان پس از وفات پیامبر اسلام و در جایگاه جانشینی آن حضرت گفته میشود، که در طول سیزده قرن اشخاص و خاندانهای متعددی در گستره جهان اسلام خود را مصداق آن معرفی کردهاند.
سوال: از کدامیک از ائمه معصومین ما شیعیان، خلافت غصب شده است؟
همانطور که گفته شد خِلافَت یک دولت اسلامی است که تحت رهبری یک حاکم اسلامی با عنوان خلیفه تشکیل میشود و آن خلیفه بعنوان جانشین مذهبی-سیاسی پیامبر اسلام و رهبر تمام امت اسلامی محسوب میگردد. پس از درگذشت پیامبر اکرم (ص) گروهی در سقیفه، با ابوبکر به عنوان خلیفه بیعت کردند و امام علی(ع) ۲۵ سال از خلافت دور ماند. آن حضرت پس از خلافت ابوبکر، عمر و عثمان، به اصرار مسلمانان خلافت و حکومت را پذیرفتند. ایشان در دوره کوتاه حکومتش با سه جنگ سنگین داخلی مواجه شد و سرانجام در محراب مسجد کوفه در حال نماز به دست یکی از خوارج به شهادت رسید و مخفیانه در نجف به خاک سپرده شد.
امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۶۲ «نهج البلاغه» در پاسخ یکی از یارانش که از آن حضرت پرسید: شما که از نظر خویشاوندی در مرحله بالا و از نظر نَسَب نزدیک به پیامبر(ص) قرار داشتید چرا شما را کنار زدند؟ و امام(ع) پاسخ این سؤال را اینگونه دادند:
ما بنی هاشم هنگامی که اصرار عجیب آن گروه را در تصاحب خلافت دیدیم و مقاومت را سبب به هم ریختن نظام جامعه اسلامی دانستیم سخاوتمندانه از آن چشم پوشیدیم و دست از هرگونه مقاومت برداشتیم.
پس از شهادت حضرت علی، گزینه پیشنهادی مردم برای جانشینی علی، فرزندش امام حسن(ع) بود که بیش از هرکس دیگری توانایی تداوم خطمشی وی را داشت. پس حسن بن علی پس از پدر هم به امامت رسیدند و هم خلافت را پذیرفتند.
اما بخاطر شرایط و اوضاع بغرنج آن دوره، برای امام حسن راهی بجز مصالحه با معاویه باقی نگذاشت. بنابراین وی پس از شش ماه خلافت، در حالی که رسم خلیفهکشی او را نیز در معرض سوءقصد قرار داده بود، ایشان با معاویه قرارداد صلح امضا کرده و از خلافت کنارهگیری میکنند.
بر اساس آنچه بیان شد، بعد از رسول اکرم و شهادت امام علی(ع) و پایان خلافت حسن بن علی و قرارداد صلح او با معاویه، رژیم حکومت اسلامی به وسیله بنیامیه به «سلطنت موروثی» ضد اسلامی تبدیل شد، که ماده اول برنامه عمومی آن، زور، فشار، اعدام و به طور کلی دیکتاتوری به تمام معنی بود. میدانید در حکومتهای دیکتاتوری هر عمل «دیکتاتور» بدون چون و چرا باید مورد پسند ملت باشد، وگرنه بایستی «اعدام» شود. بنیامیه و بنیعباس تمام مخالفین خود را بدون «محاکمه» اعدام میکردند و در نطقها و خطابههای خود، مردم را تهدید میکردند که دست از پا خطا نکنند.
همچنین بر اساس روایتهای موجود میتوان گفت که خلافت حضرت علی(ع) حدود چهار سال و نه ماه طول کشیده است. پس بنابراین ایشان تنها امامی بود که خلافت(رهبری دولت اسلامی) کردند و سایر ائمه معصوم ما شیعیان فقط امامت را برعهده داشته و همواره با خلافتهای اسلامی دوران خود شدیدا زاویه داشتهاند.
تعجیل ظهور و آسیب شناسی تشکیل حکومت اسلامی در فرهنگ مهدویت
یکی از آسیبهای جدی در فرهنگ مهدویت، استعجال ظهور است. استعجال به معنی عجله کردن و خواستن چیزی قبل از رسیدن وقت آن و تحقّق زمینههای لازم برای آنست. انسانهای عجول به خاطر ضعف نفس و کم ظرفیت بودن، متانت و سکون و آرامش خود را از دست میدهند و بدون در نظر گرفتن شرایط، خواهان تحقّق پدیدهها هستند. در فرهنگ مهدویت و در برخورد با مسئله انتظار امام غایب، انسانِ منتظر، پیوسته در طلب ظهور است و با تمام وجود و اشتیاق خواستار ظهور است و برای تعجیل امر فرج دعا میکند ولی هرگز عجله نمیکند و هر چه غیبت به درازا کشد و انتظار، طولانی شود، باز هم صبر و شکیبایی را از کف نمیدهد بلکه علیرغم شوق فراوان به ظهور، در برابر اراده پروردگار و خواست او کمال تسلیم را از خود نشان میدهد و برای تحقّق همه زمینههای لازم برای ظهور میکوشد و بردباری میکند.
عبدالرحمن بن کثیر گوید: «خدمت امام صادق نشسته بودم که مهرم داخل شد و عرض کرد: قربانت گردم! به من خبر دهید این امری که در انتظارش هستیم کی واقع میشود؟ امام فرمود: ای مهرم! دروغ گفتند وقت گذاران و هلاک شدند شتاب کنندگان و نجات یافتند تسلیم شدگان.»
مسئله دیگری که زمینه ساز ظهور امام زمان(عج) است، اینکه پس از شناخت و معرفت به امام عصر(عج)، اهداف وی را بررسی و مورد مطالعه قرار دهیم. مثلا ویژگیهای حکومت امام و تمایز آن از سایر حکومتهای پیشین و اینکه حکومتی که در قرآن بدان اشاره شده و پیامبران پیشگویی کردهاند، با تمام حکومتها تفاوت اساسی خواهد داشت.
حکومت امام عصر(عج) جهانی و الهی و حکومت الهی دین و قرآن و اهل بیت پیامبر است. حکومت برقراری امنیت جهانی است، حکومت بسط عدالت است. حکومت حاکمیت اخلاق و ارزشهای انسانی است. بدانیم که امام میآید تا اهداف پیاده نشده تمام انبیای الهی را به انجام برساند، امام میآید تا عالیترین مظاهر یک حکومت مترقی را به نمایش بگذارد امام میآید تا بشر را به کمال واقعی خود برساند. و خلاصه کاری که امام عصر(عج) میکند، تاکنون به دست هیچ پیامبر و یا حاکمی در جهان در طول تاریخ صورت نگرفته است.
اعتقاد به این مسائل سبب میشود که برای رسیدن به چنین حکومتی تلاش کرده، موانع را از سر راه برداریم و همچنین دیگران را تشویق بنماییم که چنین کاری خود زمینه سازی برای ظهور خواهد بود. اما در مقابل دیدگاههای مطرح شده، نگرش دیگری هم وجود دارد که انتظار را به معنای فراهم آوردن زمینههای ظهور، ظلم ستیزی به مقدار توان و آمادگی برای ظهور حضرت میداند. در این دیدگاه، فرد بایستی عالم را برای آمدن حضرت مهیا کند و نه تنها امر به معروف و نهی از منکر نماید، بلکه باید به دنبال تشکیل حکومت صالح و حفظ و حراست از کیان اسلامی نیز باشد.
زیرا حکومت حضرت مهدی(ع) ریشه کن کننده ظلم و جور و برپا کننده عدل است و از قلدری و قساوت تهی میباشد، راه پیدایش این مقصود نیز بایستی چنین باشد: از ظلم و جور دور، از قساوت و قلدری برکنار و از دروغگویی و ریاکاری خالی باشد. قداست مجوّز گناه نمیشود؛ چرا که گناه جز گناه نمیزاید و با ظلم نمیشود عدل به پا کرد و با عقیده انتقام نمیتوان دادگری کرد.





بنظر شما این شخص که به اقرار خودش جزو آندسته از نیرویهای خودسر، افراطی و سرکوبگری است که راحت نونشان را در خون مردم میزنند و یقینا وجود این سطح از وقاحت و پستفطرتی در این فرد رسما نمیتواند بدون دلیل و علت باشد! آیا میتواند صلاحیت لازم و کافی را برای خدمت و خدمتگذاری به ملت شریف و مظلوم ایران را داشته باشد؟

حالا که تا اینجا آمدهاید، میخواهم از شما دعوت کنم که حتما حتما از یک نمونهای بارز از همین عملیاتهای فراهمسازی مقدمات ظهور تیم سیدعباس مرادی نیز دیدن کنید. تا بتوانید بخاطر وجود چنین خدمتگزاران انقلابی، دلپاک و مخلصی که در راس امور مملکتمان داریم سجده شکر بجا آورده و به خودتان ببالید و افتخار کنید:

🥴🥴🥴🥴

قوه چهارم و کودتای خزنده!
(یزیدیان و سفیانیهای نفوذی دقیقا به دنبال چه هستند؟!)

طرح خیانت!
طرحی است کاملا زورکی! که میخواهد
😁از طریق غیرقانونی و برخلاف قوانین اساسی کشور! برای ساماندهی فضای مجازی قانونگذاری نماید😁


آری طرح خیانت! طرحی است کاملا استبدادی! که توسط همان عدهای طراحی و تدوین شده است که موظف بودند طی ۱۰ سال گذشته برای ساماندهی فضای مجازی سیاستگذاری کرده و قانونگذاری کنند. اما بخاطر ترک فعلها، عدم صلاحیتها و تخصصهای لازم و … چون نتوانستهاند کاری از پیش ببرند و باعث ول و رهاشدگی فضای مجازی شدهاند، حال با طرح خیانت قصد دارند با یکسری بهانهها و توجیهات پوپولیستی، ما مردم ایران را خر فرض نموده تا …



وقتی این اَنقلابی ریاکار ولایتمعاش!
باهمراهی و همکاری اوباش برانداز برایم پرندهسازی قضایی کرد؟




اگر دوست داشتید بیشتر بدانید که این شخص، به همراه برخی از تیمهای سایبری سازمانی مثل گروهک جبهه انقلاب چگونه و چطور با زندگی من و امثال من و شماها بازی میکنند! فقط کافیست یک نگاهی هم به مستندات مطالب زیر بیاندازید:

