آنچه پیش روی شماست و میخوانید، در حقیقت بازنشر آرشیو یک مطلب قدیمی و البته بسیار مهمی است که در تاریخ سهشنبه ۶ دی ۱۳۹۰ توسط سیدعباس مرادی در وبلاگ قدیمیاش(اعترافات سابق) منتشر شده بود. در این مطلب ایشان به موضوعی اشاره میکند که دقیقا همان سیستم کثیف و شیوه خبیث دوقطبیسازی در جامعه امروز ماست، که متاسفانه برخی از نخبگان(قدرتطلب) نورچشمی نظام جمهوری اسلامی، آن را همواره دارند در کشورمان اجرا میکنند و بعد قرآن بر سر نیزه میزنند و فریاد کشان ادعا میکنند که تمام این اتفاقات! همگی زیر سر دشمن، لیبرال و فلان و بهمان است.
پشکل بازی همان بازی کثیفی است که روزگاری سیدعباس مرادی خودش مثلا منتقدش بوده، اما وقتی به اعمال و رفتار چندین ساله این نخبه حکمرانی خوب نگاه بیاندازید، مشاهده میکنید که اتفاقا تمام اعمال و رفتارش در عمل هم دقیقا بر اساس همین شیوه «پشکل بازی» بنا نهاده شده است. به هر حال اعتراف، اعتراف است و من هم از طرف خودش مامور شدم و معذور…
به همین خاطر در این مطلب اول میخواهم شما را با کلیت این «پشگل بازی» آشنا کنم تا ببینید این بازی چه ابعادی دارد و بعد از آن با ذکر یک مثال، شما رو با برخی از بازیگردانان اصلی دیروز و امروز این بازی آشنا کنم.
پشکل بازی
به روایت سیدعباس مرادی؛ یک شهید فعلا زنده!
بچه که بودیم پول نداشتیم تیله بخریم. روستا بودیم و تا دلتون بخواد دور و برمون پشکل بز ریخته بود. از اونجایی که میدونم شماها مشتی مرفه بیدرد تشریف دارید و بزها رو به سختی لمس کردید چه برسه به پشکل بزها، خدمتتون عرض میکنم که پشکل بز هم مثل تیله گرده ولی برعکس تیله خیلی شله و زود وا میره!
داشتم عرض میکردم، بجای تیله از پشکل بزها استفاده میکردیم. یه بازی داشتیم به اسم «پشکل و چاله» و جریانش ازین قرار بود که به تعداد نفرات بازی×۳ چالههای کوچیک درست میکردیم و یه تعدادی پشکل، که تعدادشون الان یادم نیست، بین بازی کنندگان پخش میکردیم. بازی قوانینی داشت که با توجه به اون قوانین پشکلها رو از دست میدادیم، یعنی چالههامون خالی میشد، یا برنده میشدیم، یعنی چالههامون پر میشد.
حکایت این روزهای سیاست ما هم شده حکایت این پشکل بازی ما…
چندتا صندلی هست توی این کشور که باید توسط سیاسیون محترم فتح بشه! چالههایی مثل مجلس، دولت، شوراهای شهر و… قواعد بردن این صندلیها هم مشخصه که میتونم به چندتاشون مختصرا اشاره کنم:
۱: تعریف یک دشمن و خطرناک نشون دادنش
۲: تخریب دشمن به هر شیوه و روش،
۳: ماست مالیزیشن خطاهای خودمون و…
حالا شما تشریف ببرید این مقاله (+) رو بخونید، البته خوندن تیتر و اسم دستهها کفایت میکنه خوندن همش وقت تلف کردنه. موضوع اینه که در حال حاضر سه تا دشمن درون نظام تعریف شدن: اصولگراها، اصلاح طلبها و فتنهگران و جریان انحرافی!
حالا این سه دسته بر اساس قانون اول، یعنی تعریف دشمن و خطرناک نشون دادن طرف مقابل، دارن طرفدارانشون رو از متمایل شدن به دشمنانشون منع میکنن. دسته دوم که نیازی به تخریب ندارند!، بعد از فتنهٔ ۸۸ آبرویی واسشون نمونده که بخوان تخریبش کنن![به مثال مراجعه کنید]
این وسط نیاز به یه دشمن بود و از اینجا بود که گروهکی ناچیز به اسم انحرافی تولید و بزرگ شد، آنقدر بزرگ که صحبت حضرت آقا مبنی بر دوری از مراکز قدرت و ثروت به این گروه تفسیر شد. تخریب این گروه هم به بهترین شکل ممکن انجام شد، اونطوری که خبرنگار اسوشیتدپرس در آستانهٔ سفر احمدینژاد به نیویورک به خودش اجازه داد بگه احمدینژاد دیگه نمایندهٔ حاکمیت نیست!
اما یه مشکل وجود داشت! اصولگراها بعد از فتنه ۸۸ دو دسته شدند که حالا به اسم ۷+۸ و جبههٔ پایداری شناخته میشن. جبههٔ پایداری میگه ۷+۸یها بر چه اساسی ساکتین فتنه رو در مرکز تصمیمگیریشون قرار دادند؟ و از این روست که ۷+۸یها هم به دست و پا افتادند که بگن «کی بود کی بود من نبودم».
حالا هم این مقاله رو نوشتن که بگن اصلا چیزی به اسم ساکتین فتنه وجود نداره! شما چی میگید برای خودتون؟! در عوض یه عنوان ساختند به اسم «تندروها و جلو روندهها» تا به کمک این واژهها امکان تخریب اعضای مرکزی جبههٔ پایداری فراهم بشه.
خوب این وسط اگه ۷+۸یها توانستند رقیب اصلیشون یعنی جبههٔ پایداری رو تخریب و تحقیر کنند، پشکلهای بیشتری کسب میکنند و بعد از پر کردن چالهٔ مجلس شورای اسلامی به فکر پرکردن چالهٔ ریاست جمهوری میافتند، با چه کاندیداهایی؟
حالا از انتشار این مطلب، بیش از ۱۴ سال است که میگذرد و هماکنون جبهه پایداری با «پشگل بازی»
و ایجاد دو قطبیها متعدد در جامعه موفق به پرکردن چالهٔ مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری نیز شد است.
بنظر شما این جریان انحرافی
در مرحله بعدی خود قرار است کدامیک از چالههای این مملکت را پر نماید؟!
گذری بر «پشگل بازی»
دو کارشناس ارشد حکمرانی مملکت در فتنه ۸۸
[ سید عباس مرادی و روحالله مومننسب ]
آیا میدانستید که نمیدانستید که بین سیدعباس مرادی و روحالله مومننسب صیغه برادری خواندهاند؟ و آیا اصلا میدانید که این دو سوپر انقلابی زمانهٔ من و شما! دقیقا در همان زمان فتنه ۸۸ مشغول چه نوع بازیهایی بودند؟ آیا آنها داشتند از امنیت کشور و نظام دفاع میکردند یا برعکس آن؟!
آیا میدانستید دلیل کش آمدن و طولانی شدن فتنه ۸۸ چه کسانی بودند؟
این دو کارشناس ارشد حکمرانی که بخاطر ضربالمثل معروفی که میگوید «منافق با منافق، نفوذی با نفوذی! کند همجنس با همجنس، #عملیات_صیاد!» به صیغه هم در آمدند و همواره مشغول انواع بازیهای مختلفی بوده و هنوز هم هستند که متاسفانه بیان همه این بازیها رسما از حوصله این مطلب خارج است.
اما مهمترین بازی که آنها مشغول انجام دادنش بودند، ادامه همین بازی «پشگلبازی» با یکسری از افراد جامعه من و شما بوده! افرادی که در روزگار انقلابی شناخته میشدند، اما الان اکثرشان را به سمت معاندین و براندازان نظام سوق پیدا کردهاند. حتما تا الان اسم #عملیات_صیاد به گوشتان خورده است؟!
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
إذا وسّد الأمر إلى غیر أهله فانتظر السّاعه.
وقتی کار را بدست نااهلان سپارند، منتظر رستاخیز(عواقب آن) باش.
اگر هنوز نفهمیدهاید! خودم بهتون میگم: تمام دشمنان این مرز و بوم روی حمایت تکتک تان حساب باز کردهاند.
پایان🙈