سرکار خانم سمیرا کرانی
همیار محترم پلیس فتا جمهوری اسلامی ایران
اینجانب محمد صالح سوزنچی، بدینوسیله از شخص شما تقاضا دارم، بر اساس ادعاها و اتهامات خلاف واقعی که در فضای مجازی و در اکانت توییتر خودتان، نسبت به اینجانب مطرح نمودید(تصاویر زیر)، لطف کرده و روشنگری کنید و هرگونه سند یا مدرکی که بتواند صحت ادعاهای شما را تایید کند را با اجازه شخص خودم بصورت عمومی منتشر نمایید.
تا اینگونه هم شما بتوانید انتقامتان را از من گرفته و من ناانسان را بیشتر از اینها رسوای عالم کنید و هم بتوانید از ادعاهایی که مطرح ساختید دفاع کنید و اثبات کنید که یک انسان شریف هستید.
درضمن لطف بفرمایید شماره پیگیری آن گزارش مردمی که بواسطه اینجانب ارسال گردیده است و پلیس فتا نیز آنرا وصول نموده است را در کامنت همین صفحه اعلام کنید، تا بنده نیز بتوانم صحت این موضوع را پیگیری کنم🤔. در پایان لازم به گوشزد و تذکر این نکته است که شما برای پاسخگویی به این درخواست بنده تنها ۲۴ فرصت دارید.
باتشکر
محمد صالح سوزنچی
۹ دی ۱۳۹۸
بروز رسانیها
ادعاهای شما
اسناد و مدارک جهت تایید حرفهای در این مطلب
خانم دکتر سمیرا کرانی!😅
این همیار پلیس فتا ایران، این مدافع حقوق اراذل و اوباش کامیونتی نرمافزار آزاد! به هو قوه الهی و پس از صلاح و مشورت با برادر خویش که ایشان هم در پلیس فتای تهران مشغول به خدمت هستند، نسبت به درخواست بنده اینگونه پاسخ دادند که:
و متاسفانه بجای پیگیری شکایت خودشان از بنده و ادامه برخی اعمال نفوذهای برادرشان! تصمیم گرفتند تا کارشان بیشتر از این بیخ پیدا نکرده است، هر چه سریعتر از ایران خارج بشوند.
و اینهم آخرین صحبت من با این فکت شناس اکوسیستم.
فکت: بیشعوری[۱]
سمیرا کرانی: دیگه اینقدر بیشعور نیستم!
خانم دکتر چرا اینقدر شکسته نفسی میکنید و خودتان را دست کم میگیرید؟! شما و بیشعوری؟! والله صد رحمت به بیشعورها😂. چون حداقل میشه آنها را ندید گرفت یا تحملشان کرد، ولی شما را دیگر نمیتوان تحمل کرد.
چون شما رسما همه مرزهای بیشعوری، بیشرافتی و… در نوردیدهاید و هماکنون بروی سکوهای هرزگی و «فاحشگی مغزی[۲]» ایستادهاید. یا به عبارت دیگر شما یک لاشی به تمام معنا «شارلاتان[۳]» تشریف دارید.
لاشی خانم بهتره این نکته را هم بدانید، اگر شما تا امروز مشاهده کردید، که بنده برای جنابعالی زرهای احترام قائل هستم و در مقابل رفتارها و برخوردهای شما نرمش به خرج دادم و میخندیدم یا سکوت میکردم و یا با رعایت احترام، مکتوب و مستند مواردی را به شما متذکر میشدم و نسبت به آنها هشدار میدادم، اما به آنها عمل نمیکردم، فقط یک دلیل داشت و آن این بود:
مهندس حسین (بهرام) رزمی به رحمت خدا رفت، اما مگر میشود از وفات نخبهای چون حسین رزمی به راحتی گذشت فردی که چه به لحاظ اخلاقی و چه به لحاظ علمی سرآمد و زبانزد خاص و عام بود. ایشان بهمن ماه سال گذشته در حالی که اندک زمانی از تاریخ ازدواجش گذشته بود، حین عمل جراحی آپاندیست در یکی از بیمارستانهای تهران به کما میرود و مدتی در تهران سپس در بیمارسانهای سلمان فارسی بوشهر و کنگان بستری میشود اما سرانجام روز گذشته دار فانی را وداع گفتند و امروز پس از تشیع جنازهای باشکوه در زادگاهش سنا آرام گرفت.(منبع تصویری بهمراه برخی جزئیات بیشتر)
ببین من عاشق کشورم هستم آنهم با تمام بدبختیهاش؛ هرکسی برای پیشرفت کشورم زحمتی بکشد یا خدمتی بکند، واسم عزیز و محترم است، اما برعکسش اگر کسی به ضررش کاری کند، و اگر زورم بهش برسد حتما جیزش یا حداقل اوفش میکنم!.
به همین خاطر حفظ احترام و حرمت ایشان آن هم به عنوان یک محقق ایرانی بر من واجب بود و از آنطرف درک و هضم این موضوع نیز برایم آنقدر سخت و دشوار نبود که متوجه باشم شما تو این حادثه ممکن است تا چه حد ضربات روحی و روانی سنگینی به شما وارد شده باشد.
اما چه کنیم که با آخرین دروغ و تهمتهای ناروایی که به بنده زدید، دیگر چیزی از حرمت و احترام باقی نگذاشتید. من با صراحت تمام اعلام میکنم که بنده تا همین لحظه هیچ گزارش مردمی به هیچ نهاد یا ارگان خاصی ارسال نکردهام🤨. چون اگر ارسال کرده بودم الان شما در مکان دیگری تشریف داشتید. فلذا فقط میتوانم بگم واقعا واسه شما متاسفم!
در پایان لازم بود چندتا نکته مهم را بصورت خلاصه و مختصر بیان سازم:
و اما پروندهسازی!
ببخشیداااا! اما جدا شماهایی که فکر میکنید با زدن برچسب «پروندهسازی» میتوانید امثال بنده را تحت فشار قرار داده و سرکوب کنید، واقعا و رسما خیلی احمق تشریف دارید. بگذارید صریح بگم که بنده افتخار میکنم که یک پروندهساز هستم.
چون کار بد یا غیراخلاقی انجام ندادم. فقط بر روی کامپیوتر خودم کلی پرونده برای افراد مختلف و متعدد ایجاد کردم و در آنها کلی اسکرینشاتهای مختلف جمعآوری کردم. باور کنید حتی برای آقای خامنهای😎 هم پرونده ساختم!
اگر خیلی دوست دارشته باشید که بدانید داخل فولدر ایشان چی هست؟! باید بگویم چیز خاصی نیست، چندتا تصویر و چندتا اسکرینشات که حقیقت را بیان میکنند. مثل این:
شیوه مستند انتقادی دقیقا راهش همینه و همه اسکرینشاتها و تصاویر من نیز در اصل قطعهای از یک پازل بسیار بزرگی هستند که بزودی کنار هم قرار میگیرند و بر اساس یکسری اهداف آتی، تمامی این پازلها در یک مجموعه سواد رسانهای و فرهنگی کنار هم میچینم تا فقط بتوانم حقایق را بیان کنم و خوائنین رو رسوا کنم:
به افتخار شما من یک نمونه پیشنویس از مطالب این مجموعه را بصورت سفارشی برای شما آماده کردم که هماکنون خودتان میتوانید آنرا از مطالعه بفرمایید😁:
«چه کسی برای ما پروندهسازی میکند؟!»